تبریز در مه خفگی؛ شهری که نفسهایش به شماره افتاده است

هوای تبریز بهجایی رسیده که دیگر نمیتوان با خیال راحت عنوان «شهر پاک» را برایش به زبان آورد. شاخص آلودگی هوا در چند روز اخیر از مرز هشدار گذشته و نفسکشیدن برای مردم به یکی از دشوارترین کارهای روز مره تبدیل شده است. در واقع، شهر رسماً وارد مرحله بحران تنفسی شده؛ بحرانی که حاصل سالها بیبرنامگی، ناهماهنگی دستگاهها و بیتوجهی مداوم به هشدار کارشناسان است.
در حالیکه شهروندان ناچارند «هوا را ببلعند نه استنشاق کنند»، مسئولان محلی همچنان به وعدههای تکراری و بیاثر بسنده کردهاند. نه طرح فوری برای مهار آلودگی در دستور کار است، نه اقدامی جدی از سمت شهرداری و استانداری دیده میشود.
منابع آلاینده برای کارشناسان روشن است: از ترافیک فلجکننده و فرسودگی ناوگان حملونقل گرفته تا فعالیت صنایع آلاینده و نابودی کمربند سبز اطراف شهر. جریان بادهای غربی که زمانی نجاتبخش هوای تبریز بود نیز حالا بهدلیل توسعه نامتوازن شهری تقریباً از کار افتاده است.
تبریز، که روزگاری هوای لطیفش مایهی فخر مردم آذربایجان بود، امروز در حال ورود به فهرست شهرهای با وضعیت قرمز زیستمحیطی است. کارشناسان هشدار میدهند اگر مسیر فعلی ادامه یابد، تبعات این آلودگی تنها در سلامت مردم خلاصه نخواهد شد؛ بلکه بنیان اقتصادی و اجتماعی شهر را هم تهدید میکند.
هوای امروز تبریز، حاصل بیعملی دیروز است. ادامهی این سکوت، فردای شهر را به فاجعهای اجتنابناپذیر بدل خواهد کرد.
هر ملتی که دیروز آهسته با انگشت به پیشانی خویش نزد
ناگریز و ناگزیر خواهد بود، فردا و فرداها با مشت بر فرق خود بکوبد
بخاطر انباشته لیتیوم خفته در کف دریاچه ارومیه، دریاچه ای خشکانیده شد
بخاطر خشک شدن دریاچه ای، شهری به نفس افتاد، به بهاء سود هنگفتی که به جیب سوداگران پلشت فرو رفت، مملکتی ویران شد، و گناه همه اینها بر گرده سودجویان ناپاک زاده ایست که نه ایرانی هستند و نه خاطری از حال بد مام میهن آزرده دارند.