زایندهرود اصفهان به پیست اسبسواری تبدیل شد | اعتراض شهروندان به خشکی کامل رود تاریخی

خشکی کامل زایندهرود پس از سالها بیجریانی دوباره به سوژه داغ شبکههای اجتماعی و رسانهها تبدیل شده است. در روزهای اخیر ویدئویی از شهر اصفهان منتشر شده که نشان میدهد تعدادی از شهروندان در بستر خشکشده زایندهرود مشغول اسبسواری و برگزاری مسابقه هستند. این تصاویر در مدت کوتاهی در شبکههای مختلف اجتماعی از جمله اینستاگرام و تیکتاک بازنشر شد و سیلی از واکنشهای انتقادی نسبت به شرایط محیطزیستی و مدیریت منابع آبی کشور برانگیخت.
زایندهرود که تا دو دهه پیش یکی از اصلیترین شریانهای حیاتی مرکز ایران بود، امروز به بستر خالی از آب و لبپریدهای از خاطرات مردم اصفهان تبدیل شده است. خشکی پیدرپی رودخانه و تغییر کاربری زمینهای اطراف، علاوه بر اثرات زیستمحیطی، به موجی از نارضایتی اجتماعی منجر شده؛ چراکه این رود نهتنها تأمینکننده حیات کشاورزی در شرق اصفهان بود، بلکه در حافظه تاریخی مردم نیز به عنوان نمادی از زندگی، هنر و هویت این شهر جای داشت.
کارشناسان محیطزیست معتقدند که تبدیل بستر زایندهرود به محل فعالیتهای تفریحی همچون اسبسواری و موتورسیکلتسواری، نشانه خطرناکی است از اینکه جامعه به بیآبی مزمن عادت کرده است. به گفته یکی از کنشگران اصفهانی، «وقتی رودخانهای که روزی سرچشمه زیست و تعاملات اجتماعی بود به میدان سرگرمی تبدیل میشود، این بهمعنای از دست رفتن حساسیت عمومی نسبت به فاجعه محیطزیستی است».
در مقابل، برخی ساکنان محلی میگویند که برگزاری چنین فعالیتهایی نوعی اعتراض نمادین به خشکماندن رود است؛ چراکه مردم به امید شنیدن دوباره صدای آب در زایندهرود، حالا با صدای سم اسبها سکوت این پهنه خاکی را میشکنند. با این حال، در فضای عمومی کشور و میان کاربران شبکههای اجتماعی، اکثراً این اقدام نماد بیتفاوتی و دردناکترین تصویر از مرگ یک رود تاریخی دانسته شده است.
خشکی زایندهرود علاوه بر پیامدهای احساسی و فرهنگی، تبعات گستردهای بر کشاورزی، گردشگری و معیشت هزاران خانوار در شرق و غرب اصفهان داشته و کارشناسان بار دیگر بر لزوم بازنگری فوری در طرحهای انتقال آب و الگوی مصرف استانها تأکید کردهاند. زایندهرود طی قرون متمادی نقشی حیاتی در تمدن ایرانی، بهویژه در دوران صفویه و قاجار، ایفا کرده و اسناد تاریخی متعددی از جریان دائمی آب در آن باقی مانده است.
با این حال، ردپای خشکسالی شدید، برداشتهای بیرویه از سرچشمهها، پروژههای ناپایدار انتقال آب و تغییر اقلیم، این رود زنده را به یکی از تلخترین نمادهای بحران آب در ایران بدل کرده است؛ رودی که امروز از زندگی تهی شده و بستر آن نه محل انعکاس آسمان، بلکه صحنه عبور اسبهاست.