
پنجاه سال پیش، در پاییز ۱۳۵۴، سریال تاریخی «سلطان صاحبقران» ساختهی علی حاتمی از تلویزیون ملی ایران پخش میشد. این مجموعه که از پرهزینهترین و دقیقترین آثار دراماتیک تلویزیون در دهه پنجاه به شمار میرفت، با نگاهی شاعرانه و شخصیتپردازیهای عمیق، دوران سلطنت ناصرالدینشاه قاجار را به تصویر میکشید. نقش شاه را جمشید مشایخی و ملیجک را پرویز فنیزاده بازی میکردند. اما آنچه در زمان پخش، بیش از همه جنجال برانگیخت، نوع رابطه میان شاه و ملیجک بود؛ رابطهای که در افکار عمومی و مطبوعات آن زمان بحثهای گوناگونی را برانگیخت.
روزنامه اطلاعات در شماره ۲۹ آبان ۱۳۵۴ در گفتوگویی مفصل با علی حاتمی، نظر او را درباره این حاشیهها جویا شد. حاتمی در پاسخ، با صراحت تأکید کرد که برداشتهای عامیانه و غیراخلاقی از این رابطه «کاملاً نادرست» است. به گفته او، پیوند شاه و ملیجک نه بر پایه احساسات عاشقانه بلکه بر نوعی وابستگی روانی و معنوی استوار بود؛ رابطهای در قالب مرید و مرادی که از دل ساختار فرهنگی و تربیتی دربار قاجار برمیخاست.





حاتمی توضیح داد که در دنیای شخصیتهای تاریخی، «محبت و ارادت، الزاماً مفهومی شخصی و عاطفی ندارد، بلکه گاه نشانه قدرت مطلق و فقدان تکیهگاه روانی است.» او تأکید کرد که ناصرالدینشاه، علیرغم اقتدار سیاسیاش، انسانی تنها و محتاج تعلق بود و حضور ملیجک برایش نوعی سایهروان کودکانه به حساب میآمد. کارگردان همچنین افزود: «اگر من به جنبههای عاطفی روح پادشاه نزدیک میشوم، هدفم تحلیل روان دوران است نه بازآفرینی شایعات تاریخی.»
حاتمی در بخش دیگری از گفتوگو از «عمدیبودن شبیه نبودن برخی شخصیتها با همتایان تاریخیشان» سخن گفت و تأکید کرد که در سریالهای تاریخیاش، بازسازی صرف ظاهر افراد اهمیت ندارد؛ مهمتر، نشان دادن «حقیقت درونی تاریخ» است، نه چهره ثبتشده آن در کتابها. این نگاه مؤلفمحور، امضای سینمایی حاتمی بود که بعدها در آثار دیگری مثل دلشدگان و کمالالملک نیز تکرار شد.
بازخوانی این گفتوگو امروز، نیمقرن پس از نخستین پخش «سلطان صاحبقران»، نشان میدهد که علی حاتمی چگونه در برابر حواشی و بدفهمیها ایستاد و نگاهی ادبی، فرهنگی و روانشناسانه به تاریخ ارائه داد؛ نگاهی که هنوز هم پژوهشگران تلویزیون و تاریخنگاران به آن استناد میکنند.