
موضوع مذاکره با ایالات متحده آمریکا بار دیگر به یکی از پرتکرارترین مباحث سیاسی روز بدل شده است. در شرایطی که رئیسجمهور آمریکا خود را علاقهمند به «معامله با ایران» معرفی کرده، رهبر معظم انقلاب در سخنرانی تلویزیونی اخیرشان تصریح کردند: «در وضعیت کنونی، مذاکره با دولت آمریکا هیچگونه سود یا منفعتی برای ملت ایران ندارد و حتی نمیتواند ضرری را از کشور دفع کند.»
این موضع، در امتداد نگاه کلان جمهوری اسلامی به مفهوم مذاکره قرار دارد. از دیدگاه رهبری، مذاکره نه امری ایدئولوژیک بلکه ابزاری «اقتضائی و مشروط به نفع ملی» است؛ همانگونه که در تاریخ اسلام نیز گفتوگوهایی چون «صلح حدیبیه» بر پایه منافع مقطعی و نه اصول اعتقادی صورت گرفت.
در متن حاضر، تفاوت میان عقلانیت انقلابی و توهم مذاکرهمحور تشریح میشود. نویسنده بر این نکته تأکید دارد که رهبران انقلاب اسلامی مذاکره را نه رد میکنند و نه مطلقاً میپذیرند؛ بلکه آن را یکی از ابزارهای سیاست خارجی میدانند که تنها در شرایطی خاص و با تضمین منافع ملی قابل استفاده است.
این تحلیل نشان میدهد که تجربههای گذشته – از مذاکرات الجزایر تا برجام – در ذهن نظام سیاسی ایران زنجیرهای از «تجربههای بیاعتمادسازی» ساخته که تصمیمهای آینده را هدایت میکند. در این میان، مذاکره با طعم تهدید، تحقیر و تحمیل دیگر مذاکره نیست، بلکه نوعی تحمیل نتیجه از پیش تعیینشده است.
بر اساس این دیدگاه، جمهوری اسلامی در عرصه سیاست خارجی بر «عقلانیت انقلابی» تکیه دارد؛ عقلانیتی که میگوید گفتوگو تنها زمانی معنا دارد که از موضع قدرت، عزت و هوشمندی صورت گیرد، نه از موضع ضعف و ترس.
