نقد مطلب/ آقای جبلی! خودتان خسته نشدید از این همه فرافکنی؟

نهال موسوی طی یادداشتی در عصرایران نوشت: پیمان جبلی رییس سازمان صداوسیما در جمع گروهی از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی حاضر شده و اظهار نظرهای جالبی کرده، مثلا گفته است: «از ما انتقاد کنید؛ نقد منصفانه داشته باشید. فریادهای شما برای ما غنیمت است. اما اجازه ندهید نقدهای محفلی و جناحی، جای نقد دلسوزانه و منصفانه شما را بگیرد.»

به پیمان جبلی باید گفت نکته اصلی این است شما که گوش نمیدهید و همان رویه خودتان را دنبال میکنید حال میخواهد نقد منصفانه و آرام باشد یا فریاد.
در بخشی دیگر از سخنانش جبلی گفته است: «در رسانه ملی، نگران انتقاد شدن نیستیم، نگران انتقاد نشدن هستیم، نگران سؤالهایی هستیم که باید از ما پرسیده شود و نمیشود. بسیاری از این سؤالها، دغدغه مشترک ماست و برای رفع آنها تلاش میکنیم.
اما سؤال ما از دانشجویان این است چرا تاکنون کسی از ما نخواسته که در انتخابات مجلس، به کاندیدایی که پول و امکانات ندارد اما از روستایی دورافتاده آمده، فرصت برابر داده شود تا صدایش به مردم برسد؟ چرا کسی پیشنهاد راهاندازی شبکههای محلی برای انتخابات ۱۴۰۲ را به ما نداد؟ در پاسخ به این خلأ، خودمان شبکهای ویژه انتخابات راهاندازی کردیم.»
این سخنان و این شکل برخورد با قضایا خود گویای همه چیز است، همه را غیر از خودشان مقصر و کم کار میدانند!
حال که خودشان چنین خواستهای دارند چند پرسش در ذهن شکل میگیرد: دانشجویان چگونه باید به صداوسیما خواستههایشان را بگویند؟ سازوکار رسمی برای چنین موقعیتی وجود دارد؟ این همه کارشناسان، رسانههای مختلف،افراد متخصص برنامه ساز و … به صداوسیما نقد داشته و راهکار گفتهاند کدامشان عملی شده است که حال دانشجویان را مورد مواخذه قرار میدهید که به شما پیشنهاد نمیدهند؟!
اتفاقا مشکل اینجاست که پیمان جبلی و اطرافیانش یک رسانه ملی که مکانی برای اتحاد و یکپارچکی ملی است و باید به شکلی در اختیار همه طیفها و جناحهای مختلف حاضر در جامعه باشد را به یک کمپانی تبلیغاتی برای جناحی خاص و اهداف مشخص خودشان تبدیل کردهاند.
از زمان ریاست جبلی بر صداوسیما او همواره از این دست حرفها زده است و همیشه هم نقد بر عملکرد او و تیم همراهش وجود داشته است اما چه تغییری رخ داده است؟ چه پنجره یا در جدیدی گشوده شده است که مخاطبان صداوسیما آن را نشانهای از حرکت رو به جلو قلمداد کنند؟
ارتباط بسیاری از برنامهسازان و چهرههای محبوب مردمی با صداوسیما کاملا قطع شد و از طرف دیگر هرچه سعی کردند جایگزینی برای انها بیابند و یا بسازند نتوانستند نتیجهای بگیرند.
شاید برخی بر این اعتقاد باشند که در جهان امروز اصلا کارکرد نهادهای چون تلویزیون تغییر کرده است و به دلیل حجم امکانات مختلف قابل دسترس مخاطبان دیگر زیاد تمایلی به تلویزیون یا رادیو ندارند.این قضیه تا حدی درست است ولی هنوز در تمام جهان رادیو و تلویزیون جایگاه بسیار مهمی در رژیم دیداری و شنیداری جامعه دارد.
اگر مدیران و مسئولان صداوسیما بدانند که چگونه باید با اتفاقات جامعه همگام شوند و مردم احساس نکنند آنچه که در تلویزیون میبینند بسیار از زندگی روزمره آنها فاصله دارد، قطعا جایگاه تلویزیون به همان نقطهای برمیگردد که باید باشد.
برای نمونه سریال پایتخت ۷ که عید امسال از تلویزیون پخش شد و استقبالی که از آن شکل گرفت کاملا نشان داد که در عصر اینترنت، شبکههای اجتماعی، هوش مصنوعی و … تلویزیون همچنان پر بیننده ترین مدیوم اجتماعی ایران است.
از زمان ریاست پیمان جبلی، تلویزیون به اعتراف آمارهای خود سازمان صداوسیما کاهش مخاطب شدیدی داشته است اما جبلی و همراهانشان به جای قبول این ماجرا مدام به اشکال مختلف فرافکنی میکنند و همین امروز در همین جلسه هم گفته است: « ما ادعا نمیکنیم مخاطب افزایش یافته، بلکه میگوییم روند نزولی مخاطب که از سالهای ۹۱ ـ ۹۲ شروع شده، کند شده است. کاهش همچنان وجود دارد، اما ما در حال کنترل آن هستیم.»
واقعیت این است که مردم در سطح جامعه و در خانههای خودشان هر روز تاثیرگذاری و جایگاه تلویزیون و صداوسیما را دارند میبینند و لمس میکنند.
حرف از این نیست که مخاطب یک، دو میلیون کاهش یا افزایش داشته است بلکه نکته این است که در مثلا ۳۰ میلیون نفر بیینده یک سریال یا برنامه جذاب تلویزیونی در هر شب الان به ۲ میلیون نفر رسیده است.
باز از سریال پایتخت ۷ مثال میآورم که نزدیکترین نمونه است، بهزاد اکبری، مدیرعامل شرکت ارتباطات زیرساخت، در تاریخ ۱۷ فروردین ۱۴۰۴ تصویری از میزان مصرف ترافیک اینترنت کشور منتشر کرد که نشاندهنده کاهش مصرف اینترنت در بازه زمانی ساعت ۲۲ تا ۲۳، همزمان با پخش سریال پایتخت ۷، بود.

این تاثیرگذاری تلویزیون است. پایتخت و بسیاری از برنامههای دیگر که در میان مردم محبوبیت دارند هیچ ارتباطی به مدیریت جبلی و همراهانش ندارد تنها کاری که کردند این بود که اجازه دادند فصل هفتم ساخته شود حال پرسش این است تولید فصل هشتم چه شد؟
اینجا همان جایی است که مدیریت رئیس فعلی سازمان صداوسما و نحوه مدیریئت او به میان میآید و میتوان همین یک نمونه را میتوان به بسیاری از برنامههای محبوب و یا افراد خلاق و مورد توجه جامعه تعمیم داد که همگی آنها از تلویزیون رفتند.
آقای جبلی واقعا خودتان خسته نشدید از این همه تکرار مکررات؟