ظریف در مجمع دوحه: ایران همیشه بیش از کشورهای عربی از آرمانهای عربی حمایت کرده است

سخنان اخیر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه اسبق ایران، در بیستوسومین نشست «مجمع دوحه» بار دیگر بحثهای مهمی را درباره روابط ایران و کشورهای عربی، نقش تهران در تحولات منطقه و تلاش برخی بازیگران برای تغییر موازنه سیاسی خاورمیانه به راه انداخته است. ظریف در این نشست، که توجه رسانههای منطقهای و بینالمللی را جلب کرد، با لحن صریح و گاه انتقادی خود مجموعهای از مواضع را مطرح کرد که بهطور مستقیم به فضای ژئوپلیتیک منطقه مرتبط است؛ از «حمایت ایران از آرمانهای عربی» تا موضوع «تحریم شدن شخصیاش به درخواست بنیامین نتانیاهو»، و همچنین «تلاش دیرینه اسرائیل از دهه ۹۰ میلادی برای معرفی ایران بهعنوان دشمن اصلی جهان عرب». این سه محور در کنار یکدیگر تصویری روشنتر از نگاه تهران به تحولات منطقه و تلاش برخی برای تغییر روایت مسلط ارائه میدهد.
ظریف در بخش مهمی از سخنانش تأکید کرد: «ما همیشه بیش از کشورهای عربی از آرمانهای عربی حمایت کردهایم.» او گفت در طول دهههای اخیر، ایران بارها با هزینههای سیاسی، امنیتی و اقتصادی، در کنار ملتهای عرب و در برابر اشغالگری و تهاجم قرار گرفته است؛ در حالی که بسیاری از دولتهای عربی، بنا به ملاحظات خود، کمتر در چنین مسیرهایی قدم گذاشتهاند. منظور او بهطور مشخص حمایت از فلسطین، لبنان، و دیگر جبهههایی است که طی سالها صحنه منازعات بودهاند. ظریف با اشاره به این سوابق گفت: «ما میخواهیم با اعراب کار کنیم و برای آن هزینه هم دادهایم.» این جمله در واقع بیانگر این نکته است که تهران خود را بخشی از ساختار منطقه میداند و نه یک بازیگر بیرونی.
بخش دیگر سخنان او که بازتاب گستردهای داشت، موضوع تحریم شدن شخصی او توسط آمریکا بود. ظریف با لحنی انتقادی پرسید: «من مگر کسی را به قتل رساندهام؟ چرا باید تحریم شوم؟ چون نتانیاهو گفته من را تحریم کنند!» او در این بخش تلاش کرد نشان دهد که تحریم شدنش نه به دلیل اقدامات خشونتآمیز یا دخالتهای فردی، بلکه به دلیل فشار سیاسی و لابیگریهای مقامات اسرائیل بوده است. این ادعا از سالها پیش مطرح شده و بسیاری از تحلیلگران نیز گفتهاند تحریم ظریف بیشتر جنبه نمادین و تبلیغاتی داشت تا عملی. ظریف با یادآوری این موضوع، تلاش کرد نشان دهد فضای تصمیمگیری بینالمللی تا چه اندازه میتواند توسط یک بازیگر خارجی مانند اسرائیل تحت تأثیر قرار بگیرد.
اما شاید مهمترین بخش سخنان او، جملهای بود که ارتباط مستقیمی با سیاست منطقهای داشت: «اسرائیل از دهه ۹۰ تلاش کرد ایران را جای دشمن اصلی منطقه معرفی کند.» این گزاره در سالهای اخیر بارها از سوی کارشناسان غربی و منطقهای نیز مطرح شده است. ظریف با اشاره به روند سهدههای این تلاشها، گفت که اسرائیل همواره هدف داشته «تهدید واقعی» را از روی خود بردارد و تمرکز جهان عرب را از موضوع فلسطین و اشغالگری منحرف کند. او ادعا کرد که بخشی از اختلافات امروز میان ایران و برخی کشورهای عربی، نه ریشه در تضاد منافع بنیادی، بلکه نتیجه «مهندسی امنیتی» توسط برخی بازیگران بیرونی است.
اهمیت سخنان ظریف در این است که او از جمله دیپلماتهایی است که سالها در سطح بینالمللی، در مذاکرات مهم مانند برجام حضور داشته و از نزدیک با سازوکارهای قدرت آشناست. بنابراین اظهاراتش درباره نقش اسرائیل در بازتعریف روابط ایران–اعراب از دهه ۹۰، تنها یک ادعای سیاسی داخلی نیست؛ بلکه مبتنی بر مشاهدات مستقیم او از روندهای ژئوپلیتیک است. همین مسئله باعث شده گفتههایش بازتاب گستردهای در رسانههای عربی، غربی و ایرانی داشته باشد.
از سوی دیگر، طرح دوباره موضوع «حمایت ایران از آرمانهای عربی بیشتر از خود کشورهای عربی» پیام مهمی برای دولتهای منطقه دارد. این پیام احتمالاً تلاشی است برای بازتعریف موقعیت ایران در نظم جدید خاورمیانه؛ نظمی که پس از توافقهای عربستان–ایران، تحولات غزه، چرخشهای دیپلماتیک قطر، ترکیه و امارات و همچنین کاهش حضور آمریکا، وارد مرحله جدیدی شده است. ظریف عملاً میگوید ایران میخواهد با اعراب همکاری کند، اما برخی بازیگران خارجی مانع این روند بودهاند.
بهطور کلی، سخنان او در مجمع دوحه بخشی از یک روایت بزرگتر است: روایتی که ایران تلاش دارد ثابت کند اختلافات منطقهای قابل مدیریت است و دشمنیهای شدید فعلی نتیجه «طراحی امنیتی اسرائیل» بوده است. اینکه این روایت تا چه اندازه در جهان عرب پذیرفته شود، موضوعی است که هفتهها و ماههای آینده مشخص خواهد کرد، اما روشن است که پیام ظریف بخشی از تلاشهای تهران برای بازسازی روابط با کشورهای منطقه است.