
شانزدهم آذر ۱۳۳۲، تنها یک تاریخ ساده در تقویم سیاسی ایران نیست؛ نقطهای است که در حافظه جمعی ملت ایران به عنوان «روز خون، روز مقاومت، روز دانشجو» ثبت شده است. روزی که محوطه دانشگاه تهران، بهجای سکون همیشگی فضای آموزشی، به صحنهای از خروش، اعتراض و ایستادگی نسل جوان تبدیل شد؛ نسلی که تنها سه ماه پس از کودتای ۲۸ مرداد، با وجود فضای سنگین امنیتی، حضور چهرههای بلندپایه دولت آمریکا در تهران را نه نشانه اقتدار، بلکه نماد آشکار دخالت خارجی میدانست و تصمیم گرفت سکوت را بشکند. در چنین فضایی، ورود معاون رئیسجمهور آمریکا به دانشگاه تهران جرقهای بود که آتش اعتراضات دانشجویی را شعلهور کرد.
دانشجویان دانشگاه تهران که از ماهها پیش نسبت به نقش آمریکا و انگلیس در سقوط دولت ملی دکتر مصدق و بازگرداندن سلطه پهلوی خشمگین بودند، در مقابل ورود مقام آمریکایی صف کشیدند. پلاکاردهایی در دست داشتند که روی آنها پیامهای روشنی دیده میشد: «مرگ بر استعمار»، «ایران فروشی نیست»، «دانشگاه زنده است». شعارهایی که از عمق نگرانیها درباره آینده استقلال کشور حکایت میکرد. نکته مهم این بود که این اعتراض، نه حرکتی خشونتآمیز، که یک تجمع کاملاً مسالمتآمیز و نمادین بود؛ حرکتی که قرار بود پیام نسل جوان ایران را به گوش جهان برساند.
فضای دانشگاه، با وجود تهدید و فشار نیروهای امنیتی وقت، روزی پر از تضاد بود؛ از یکسو حضور یک مقام رسمی آمریکایی در کشوری که تازه کودتایی مورد حمایت همان کشور را پشت سر گذاشته بود، و از سوی دیگر، دانشجویان خشمگینی که میدانستند هر شعار و هر قدمشان ممکن است بهای سنگینی داشته باشد. با این حال، آنها عقب ننشستند. آن اعتراض نهتنها ثبت شد، بلکه جهانی شد. رسانهها و محافل دانشگاهی خارج از ایران به سرعت نسبت به این حرکت واکنش نشان دادند. برای نخستینبار، جنبش دانشجویی ایران به عنوان بخشی از جریان جهانی ضد استعمار دیده شد و جایگاهی تازه یافت.
شانزدهم آذر، در واقع آغازگر دورهای بود که در آن دانشجویان نقش بازیگر سیاسی را برعهده گرفتند؛ نه بازیگری تحت هدایت قدرتها، بلکه بازیگری برآمده از آگاهی اجتماعی. همزمان با موج جهانی اعتراضات ضد استعماری در دهه ۱۹۵۰، حرکت دانشجویان ایرانی نیز در کنار جنبشهای دانشجویی مصر، عراق، هند و آمریکای لاتین قرار گرفت و نشان داد که دانشگاه، قلب تپنده تغییرات اجتماعی در جهان سوم است.
این اعتراض اما یک پیام مهمتر داشت: «دانشگاه بر سر استقلال کشور معامله نمیکند.» و همین پیام، آن روز را به رویدادی ماندگار تبدیل کرد. از همان سالها، ۱۶ آذر به نماد مقاومت دانشجویی تبدیل شد؛ مراسم، یادبودها، تجمعهای سالانه و سخنرانیهایی که هر سال در دانشگاههای سراسر کشور برگزار میشود، همه ادامه همان شعلهای است که در سال ۱۳۳۲ روشن شد و خاموش نشد. تحلیلگران معتقدند اگرچه فضای سیاسی ایران طی دههها دستخوش تغییرات گسترده شده، اما جایگاه ۱۶ آذر بهعنوان نماد «استقلالخواهی دانشجویی» همچنان ثابت مانده است.
امروز نیز این روز، فراتر از گذشته تنها یک مناسبت تاریخی نیست. نسل جدید دانشجویان—با تمام تفاوتهای نسلی، رسانهای و اجتماعی—همچنان ۱۶ آذر را یک روز هویتی میدانند؛ روزی که یادآور این حقیقت است که قدرت دانشجو، اگرچه بیسلاح و بیقدرت رسمی، اما در عرصه سیاست و جامعه تأثیری واقعی و جهانی دارد. خاطره اعتراض به معاون رئیسجمهور آمریکا در سال ۱۳۳۲ هنوز به عنوان یکی از نقاط عطف تاریخ مقاومت مردمی در ایران به رسمیت شناخته میشود؛ روزی که نشان داد جوان ایرانی، حتی در فضای خفقان سیاسی، باز هم صدای استقلال و آزادی را بلندتر از هر نیروی خارجی یا داخلی به گوش جهان میرساند.