درگذشت دومین فرزند سقاب اصفهانی، معاون رئیسجمهور؛ تراژدی خانوادگی که ادامه دارد

خبر درگذشت دومین فرزند سقاب اصفهانی، معاون رئیسجمهور، ساعاتی پیش بار دیگر فضای رسانهای و افکار عمومی کشور را تحتتأثیر قرار داد؛ خبری که نهتنها رنگ و بوی یک تراژدی خانوادگی عمیق دارد، بلکه در ادامه سلسله اتفاقاتی است که طی ماههای اخیر، زندگی این خانواده را در غم و اندوه فرو برده است. پیش از این، همسر و دختر وی در یک سانحه رانندگی جان خود را از دست داده بودند؛ حادثهای که بازتاب گستردهای در کشور داشت و مراسم تشییع پیکر آنها در مشهد، با حضور مردم، مسئولان و خانوادههای شهدا، صحنهای از همدردی ملی را رقم زد. حالا اما با خبر تازهای که چند ساعت پیش منتشر شده، این فقدان دوباره زخمهای بازِ آن حادثه را زنده کرده و جامعه را در بهت و اندوه فرو برده است.
در چنین شرایطی، طبیعی است که افکار عمومی بیش از پیش به وضعیت روحی این خانواده و اثرات روانی چنین داغهای سنگینی توجه کند. از دست دادن همسر و فرزند در یک حادثه، خود بهتنهایی میتواند زندگی یک انسان را از بنیان متزلزل کند؛ اما اینکه فردی در فاصلهای کوتاه دومین فرزند خود را نیز از دست بدهد، تلخی این ماجرا را دوچندان میکند. این نوع حوادث، حتی برای کسانی که کوچکترین آشنایی با زندگی این خانواده ندارند نیز بهشدت تأثیرگذار است، چرا که در عمق خود یادآور شکنندگی زندگی، بیثباتی لحظهها و نامنتظر بودن مصیبتهاست.
در فضای رسانهای، چنین اخباری معمولاً بازتابی دوگانه دارد: از یک سو همدردی گسترده اجتماعی و از سوی دیگر پرسشهایی درباره جزییات ماجرا، شرایط رخداد و واکنش مسئولان. اما در این مورد خاص، شدت تلخی ماجرا به حدی است که تقریباً همه واکنشها از جنس تسلیت و همراهی بوده و بسیاری از چهرههای سیاسی، فرهنگی، مذهبی و رسانهای نیز در پیامهای جداگانه با این خانواده ابراز همدردی کردهاند. این واکنشها نشان میدهد که جامعه در مواقع بروز چنین فجایعی هنوز ظرفیت بالایی برای همدلی و همراهی دارد؛ چیزی که شاید در فضای پرتنش این روزها کمتر به چشم میآمد.
در کنار این موج همدردی، یادآوری حادثه تلخی که منجر به درگذشت همسر و دختر وی شد، بار دیگر بحث ایمنی جادهها، کیفیت خودروها و نقش خطای انسانی در تصادفات را به سطح رسانهها بازگردانده است. بسیاری از کارشناسان معتقدند که بخش بزرگی از تصادفات مرگبار قابل پیشگیری هستند؛ از طریق اصلاح زیرساختها، بهبود کیفیت خودرو، کنترل سرعت، و آموزشهای مستمر. هرچند هنوز جزئیات دقیقی از علت درگذشت فرزند دوم منتشر نشده، اما وقوع چندین فقدان سنگین در یک خانواده، دوباره نگاهها را به مسئله مدیریت بحران، رسیدگی سریع پزشکی، و ضرورت حمایت روانی از خانوادههای آسیبدیده جلب میکند.
آنچه اکنون بیش از هر چیز اهمیت دارد، حمایت از خانوادهای است که در ماههای اخیر یکی از سنگینترین فشارهای روحی قابل تصور را تجربه کرده است. فقدانهای پیاپی نهتنها یک بحران خانوادگی، بلکه یک زخم عمیق انسانی است که تنها با صبر، همراهی و حمایت اجتماعی قابل التیام است. جامعه ایران در چنین مواقعی نشان داده که ظرفیت عظیمی برای همدردی دارد و احتمالاً این بار نیز همین همبستگی، مهمترین سرمایه این خانواده در عبور از این دوران سخت خواهد بود.
این خبر تلخ، بار دیگر اهمیت لحظهها و ارزش خانواده را یادآوری میکند. در جهانی که سرعت وقایع گاه مجال تأمل را از ما میگیرد، گاهی چنین حوادثی، با همه تلخیشان، انسان را به درنگ وامیدارند؛ به این اندیشه که فقدان، بخشی جدانشدنی از زندگی است، اما همراهی و محبت انسانهاست که میتواند شدت آن را قابل تحمل کند.