
سختترین شرایطی که با هم پشت سر گذاشتید چه بود؟
فاطمه: سختیها زیاد بود مخصوصا بازه نزدیک به کنکور اردیبهشت. تنش آن زمان برایمان بیشتر بود. هم امتحانات نهایی بود و هم کنکور ولی اساتید و خانواده کاری میکردند که مسیر برایمان شیرین شود و سعی کنیم این سختیها را به چشم فرصت ببینیم.
نقش خانواده را در این موفقیت چقدر پررنگ میدانید؟ در این مدت چطور حمایتتان کردند؟
فاطمه: واقعا نقش خانواده از ما بیشتر بود. فضایی که دانشآموز برای درس خواندن لازم دارد، آرامش و سکوت خانه است. خانواده این فضا را کاملا برای مافراهم کرده بود؛مخصوصا وقتی اردوی مطالعاتی نمیرفتیم وفقط درخانه درس میخواندیم. زهرا: من هم کاملا موافقم. حمایت خانواده نقش کلیدی داشت. وقتی رتبه خوب میآوردیم، خانواده بیشتر از ما خوشحال میشدند. وقتی هم نتیجه دلخواه نمیگرفتیم، هیچوقت سرزنش یا نگاه سنگینی از سمت خانواده وجود نداشت.
با این رتبه، مسئولیتی نسبت به جامعه همسنوسالهای خود احساس میکنید؟
زهرا: قطعا. اول اینکه ما در یک مدرسه رشد کردیم و زحمات اساتیدمان را دیدیم پس دین اولی که داریم این است که به همان مدرسه برگردیم و کنار دوازدهمیهای جدید باشیم.
فاطمه: یکی از چیزهایی که وقتی خسته میشدیم به ما امید میداد این بود که اگر موفق شویم، میتوانیم به بقیه دانشآموزان انگیزه بدهیم.
اگر بخواهید تغییری در روند کنکور ایجاد کنید، آن چه خواهد بود؟
زهرا: بهنظرم اول باید از اساتید و مدارسی که درست کار میکنند حمایت بیشتری شود و الگوی دیگر مدارس قرار گیرند. چون بخش زیادی از موفقیت ما بهخاطر اساتیدی بود که همیشه پاسخگوی ما بودند و با محبت و دلسوزی حمایت و تدریس میکردند.
اگر به عقب برگردید در مسیر درس خواندن، چه چیزی را تغییر میدهید؟
فاطمه: اگر به عقب برگردم، دوست ندارم چیزی تغییر کند. همهچیز همانطور خوب بود. واقعا خدا را شکر میکنم. برای من اینطور نبود که فقط منتظر نتیجه باشم بلکه از لحظهلحظه مسیر لذت میبردم.
با توجه به اینکه کشور تجربه جنگ را داشت و این موضوع کنکوریها را با استرس مواجه کرد، شما این چالشها را چطور مدیریت کردید؟
زهرا: در آن بازه نگرانیهایی بود. مثلا زمان برگزاری کنکور معلوم نبود. فاصله بین اردیبهشت و تیر هم نگرانیها جدیتر شد ولی خدا را شکر خانواده فضایی فراهم کردند که ما این فاصله را فرصت دیدیم برای تلاش بیشتر، در حالیکه خیلیها تحت تأثیر شرایط درس را رها کرده بودند.
رشتهتان را هم مثل هم انتخاب میکنید؟
فاطمه: هنوز دقیق نمیدانیم چه رشتهای انتخاب میکنیم ولی احتمالا به سمت مدیریت برویم.
توصیه شما به داوطلبهای سال بعد چیست؟
فاطمه: توصیه میکنم برای خود درس خواندن تلاش کنند، نه فقط برای کنکور. مسیر درس خواندن خودش یک اتفاق خاص است. اگر فقط منتظر کنکور بمانند و آن را برای خود خیلی بزرگ کنند، از زیباییهای مسیر جا میمانند.
زهرا: توصیه من این است که بیوقفه تلاش کنند، دنبال بهانه نباشند، شرایط سخت را فرصت ببینند و قدر زحمات پدر و مادر را به خوبی بدانند.
چشمانداز آینده رتبه ۵ و ۶ علوم انسانی چیست؟
فاطمه: بیشتر از هر چیز آرزو دارم مایه افتخار پدر و مادر، اساتید و کشورم باشم.
زهرا: هدف کوتاهمدت من انتخاب رشته و دانشگاه درست است. در بلندمدت میخواهم از استعدادهایم برای خدمت به مردم و سرزمینم استفاده کنم.
به عنوان سوال آخر، به مهاجرت فکر میکنید؟
فاطمه و زهرا: نه، واقعا نه!
انگیزه در مسیر کنکور
روزانه سیزده- چهارده ساعت درس خواندن برای کنکور حتی برای سختکوشترین دانشآموزان هم چالشبرانگیز است. هر روز بیدار شدن از خواب، پشت سر گذاشتن کلاسها، مرور درسها و شرکت در آزمونها میتواند خستهکننده و دلسردکننده باشد اما برای فاطمه و زهرا ناطقی این مسیر طولانی با یک تفاوت بزرگ همراه بود: همراهی و حمایت بیوقفه یکدیگر. این دو خواهر نهتنها با تلاش فردی بلکه بارقابت سالم و دلگرمی متقابل توانستند روزهای دشوار را پشت سربگذارند و مسیر موفقیت را ادامه دهند. فاطمه میگوید:فضای مدرسه طوری بودکه واقعا از درس خواندن خسته نمیشدیم.ازطرف دیگر چون با زهرا با هم درس میخواندیم، خجالت میکشیدم بگویم خسته شدم مخصوصا وقتی میدیدم او با جدیت ادامه میدهد. همین باعث میشد رقابتی بینمان باشد که احساس خستگی نکنیم. زهرا هم میگوید گاهی واقعا خسته میشد اما اعتقاد داشت که خدا بهترین را برایشان رقم میزند. همین باور بود که باعث دلگرمیاش میشد و کمک میکرد با قدرت ادامه دهد. او میگوید: ما هم مثل خیلیهای دیگر گاهی نگران یا مضطرب میشدیم اما دلگرمیمان این بودکه خدایی که مارا تا اینجا کنار هم آورده، خودش ادامه راه را هم تضمین میکند. به همین دلیل پرقدرت ادامه میدادم ودرگیر افکاربیهوده وفکر کردن به آینده نمیشدم.
منبع:برترین ها