اعتراف تلخ یک هنرمند مهاجر؛ از اوج موفقیت در ایران تا شروع دوباره در سن ۴۶ سالگی+فیلم

روایت این هنرمند مهاجر، بازتابی صادقانه از یکی از تلخترین واقعیتهای مهاجرت در میانسالی است؛ واقعیتی که اغلب پشت تصاویر فریبنده شبکههای اجتماعی پنهان میماند. او که سالها در آلمان زندگی کرده و حتی یکبار نیز تجربه مشابهی را پشتسر گذاشته بود، پس از چهار سال اقامت، با پیشنهاد اولیه بازگشت به ایران مواجه شد؛ تصمیمی که بعدها آن را بزرگترین اشتباه زندگیاش میداند. او در ویدیو با لحنی پُر از حسرت توضیح میدهد چگونه بیش از صد هنرجویی را که برای بیش از ده سال مانند پدر همراهشان بوده، «رها کرده» و دوباره به ایران برگشته است؛ بازگشتی که نهتنها آینده او را دگرگون کرد بلکه حس عمیقی از ازدستدادن را در وجودش ثبت کرد.
این هنرمند که زمانی در ایران بر صحنههای مهم فرهنگی حضور داشته—از جشنواره فیلم فجر و جشن سینما تا کتاب سال—میگوید در کشورش به آرامش، اعتبار و موفقیتی واقعی رسیده بود، بیآنکه فشاری روی دوشش باشد. او هم خواننده گروه نوشه بوده، هم بازیگر دو سریال خانگی بسیار موفق؛ فردی که سهمی جدی در حافظه فرهنگی جامعه داشت. با این حال، پس از مهاجرت دوباره، با واقعیتی بسیار خشنتر روبهرو شده: زندگی در آمریکا «شوخی نیست»، و کسی که در ۴۶ سالگی مهاجرت میکند، دیگر توان، انرژی و سرعت ۲۰ سالگی را ندارد. او میگوید: «اینجا باید مثل یک ۲۰ ساله دوباره از صفر شروع کنم.» جملهای که عمق خستگی و فشار روحی او را بهخوبی آشکار میکند.
آنچه روایتش را تلختر میکند، تضاد میان گذشتهاش در ایران و وضعیت امروز اوست؛ گذشتهای که در آن «معنی داشت»، «بزرگ شده بود»، «به همهچیز رسیده بود» و امروز که «همهچیز را از دست داده». او بارها تأکید میکند که تبعات این انتخاب بسیار سنگین بوده—نه فقط از نظر مالی و کاری، بلکه از نظر روانی، هویتی و اجتماعی. در پایان ویدیو، وقتی از او میپرسند اکنون چه کار میکند، با لحنی طنزآلود اما تلخ میگوید: «هرچی بشه… هرچی بخوره، بخوره.» جملهای که پیام روشن دارد: هنوز جایگاه مشخصی ندارد و فقط برای زنده ماندن تلاش میکند.
این ویدیو، بهعنوان یک قطعه اعتراف شخصی، تصویری شفاف از چالشهای مهاجرت در سنین بالا، فشارهای فرهنگی، ازدستدادن پیوندهای اجتماعی و حس بیجایگاهی را ترسیم میکند؛ روایتی که برای بسیاری از مهاجران آشناست.
اقای خطیبی واقعا حیف شد حیف جوان با استعداد اینجوری ناراحت سرگردان شد خدایا هر غریبی رو به وطن بر گردان اللَّهُمَّ رُدَّ كُلَّ غَرِيبٍ