آرسنال بهترین تیم دنیاست؛ اما یک مانع بزرگ دارد

آرسنال در این فصل نهتنها یکی از زیباترین فوتبالهای اروپا را ارائه داده، بلکه بهلحاظ ثبات تاکتیکی، انسجام تیمی و کیفیت ترکیب، در نقطهای ایستاده که سالها هواداران این تیم آرزویش را داشتند. تیمی که روزگاری با کوچکترین آسیبدیدگی فرو میپاشید، اکنون آنقدر عمق ترکیب دارد که حتی غیبت یکی از ستارههای اصلیاش دیگر تهدیدی برای ساختار تیم نیست. اگر در فصول گذشته نبودِ اودگارد، سالیبا یا گابریل میتوانست کل سیستم آرتتا را برهم بزند، امروز آرسنال به مرحلهای رسیده که کیفیت نیمکتش یکی از مهمترین دلایل برتریاش نسبت به رقبای انگلیسی و اروپایی محسوب میشود.

تابستان گذشته لیورپول با ۴۸۳ میلیون یورو ولخرجی، تیتر تمام رسانهها شد؛ اما در عمل این آرسنال بود که با خریدهای هدفمند و کمحاشیه، مؤثرترین نقلوانتقالات اروپا را رقم زد. تیمی که دیگر برای هر پست یک یا دو بازیکن همسطح دارد و تقریباً در هیچ نقطهای از زمین احساس کمبود نمیکند. مصدومیت مارتین اودگارد زمانی یک بحران تمامعیار بود؛ اما حالا حضور ابرچی اَزه بهجای او نهتنها افت محسوسی ایجاد نمیکند، بلکه گاهی به دلیل بازیخوانی و ریتم متفاوتش، حتی تنوع بیشتری به خط میانی میبخشد.
در دفاع، بزرگترین ضعف سالهای گذشته کاملاً برطرف شده است. تصور خط دفاع بدون زوج گابریل–سالیبا زمانی محال بود، اما امروز، پیِرو هینکاپیه و کریستین موسکرا آنقدر مطمئن بازی کردهاند که حتی برابر تیمهای بزرگ نیز نگرانی خاصی ایجاد نکردهاند. نمونهاش همان صحنه در بازی با چلسی که هینکاپیه با جسارت و اعتمادبهنفس مثالزدنی اجازه نداد پدرو نتو از او عبور کند؛ رفتاری که بیشتر از یک بازیکن ذخیره، به یک مدافع باسابقه شباهت داشت.

در کنارههای دفاعی نیز شرایط مشابهی برقرار است. ریکاردو کالافیوری و یورین تیمبر پشتسر خود بازیکنان آمادهای چون بن وایت و مایلز لوئیس اسکِلی را دارند؛ بازیکنانی که هر دو به تیم ملی انگلیس دعوت شدهاند. وایت باتجربهتر است اما اسکِلی در لیگ قهرمانان اروپا کاری کرد که هنوز سوژه شبکههای انگلیسی است؛ جایی که مقابل رئال مادرید یکی از قویترین نمایشهای فصل را ارائه داد.
عمق ترکیب تنها نقطه قوت آرسنال نیست؛ سبک بازی این تیم نیز یکی از پرچالشترین مدلهای تاکتیکی برای هر حریفی است. آرتتا تیمی ساخته که هم توان کنترل کامل بازی را دارد و هم میتواند در چند دقیقه ریتم مسابقه را بهطور کامل تغییر دهد. آرسنال میتواند با بازیهای «کسلکننده اما مؤثر» سه امتیاز بگیرد و در عین حال، در لحظاتی با قدرت انفجاری، حریف را خفه کند؛ نمونهاش دیدار با بایرنمونیخ که موقعیتهای متعددی روی دروازه نویر خلق شد.
طعنه «حرامبال» یا «جادوی سیاه» از سوی هواداران رقبا شاید آزاردهنده باشد، اما واقعیت این است که این تیم درک فوقالعادهای از مدیریت ریتم دارد؛ همان چیزی که قهرمانان بزرگ فوتبال بدون آن شکل نمیگیرند.
اما نقطه اوج آرسنال این فصل، ضربات ایستگاهی است. توپهای مرده در تیم آرتتا یک علم کامل است، نه یک شانس اتفاقی. حضور نیکولا ژوور، مربی تخصصی این بخش، باعث شده آرسنال از هر کرنر یا ضربه ایستگاهی یک موقعیت بالقوه گل بسازد. وقتی بوکایو ساکا پشت توپ میایستد، مدافعان رقیب میدانند که روی دروازهبان فشار وارد خواهد شد؛ دقیق، طراحیشده و بیرحم.
آمار نیز این برتری را تأیید میکند؛ تنها یک شکست در ۲۰ مسابقه این فصل، آنهم در برابر لیورپول و در دیداری که از نظر کیفیت، کاملاً برابر بودند. صدرنشینی در لیگ برتر، صدرنشینی مطلق در لیگ قهرمانان با ۵ برد از ۵ مسابقه… همه اینها روایتی است از تیمی که میتواند بهترین تیم جهان باشد.
در تحلیل جهانی، مدعیان سنتی فصلهای گذشته دچار مشکلات جدیاند: بایرن پرنوسان است، پاریسنژرمن با موج مصدومیت روبهرو شده، رئال مادرید هنوز کاملاً در مسیر بازسازی قرار دارد و بارسلونا از ثبات فصل قبل فاصله گرفته. ایتالیا نیز شرایط مالی سختی دارد و توان جذب ستارههای طراز اول را از دست داده. در چنین فضایی، آرسنال شاید تنها تیم بزرگ اروپا باشد که هم ثبات دارد، هم عمق، هم برنامه و هم کیفیت تاکتیکی.
اما یک حقیقت ناگوار باقی است: تاریخ فقط جامها را به یاد میسپارد.
بیش از بیست سال است که آرسنال لیگ برتر را نبرده، و هرگز لیگ قهرمانان را فتح نکرده است. حالا که تیم در بهترین وضعیت خود از دوران آرسن ونگر قرار دارد، سؤال بزرگ اینجاست:
اگر امسال قهرمان نشوند، پس چه زمانی؟
